ملک آراملک آرا، پسر دوم "محمدشاه" و برادر کوچکتر "ناصرالدینشاه" میباشد و در تاریخ رجب سال ۱۲۵۵ه.ق. در تهران متولد شد، وی پس از مرگ پدر به حکومت قم منصوب گردید، و بعد از مدتی نیز با زدن اتهام توطئه به عراق تبعید شد. ملکآرا پس از بیست و هفت سال اقامت در بغداد به تهران بازگشت و پس از ورود به تهران، شاه او را ملقب به ملک آرا نمود. وی بر اثر عارضه سکته درگذشت و جنازه او را به قم حمل کردند و در جنب قبر پدرش محمدشاه به خاک سپردند. ۱ - توصیف اجمالی عباسمیرزا"عباسمیرزا" پسر دوم "محمدشاه" و برادر کوچکتر "ناصرالدینشاه" میباشد و در تاریخ رجب سال ۱۲۵۵ه.ق. در تهران متولد شد و قریب هشت سال از ناصرالدینشاه کوچکتر است. مادر او "خدیجهخانم" دختر "یحیی خان چهریقی" کرد بود که مدعی رساندن نسب خویش به خلفای بنیعباس بودند. [۱]
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج۲، ص۲۲۲.
علت ازدواج محمدشاه با خدیجهخانم این بود که پدرش از مریدان شیوخ طریقه «نقشبندیه» (از فرقههای صوفیه) و مادرش از ارادتمندان «شیخ حله» (از شیوخ صوفیه) بود و محمدشاه نیز منش صوفیگری داشت. [۲]
رائین، اسماعیل، حقوق بگیران انگلیس در ایران، تهران، علمی، چاپ نهم، ۱۳۷۳، ص۱۱۵.
و از طرفی از "ملک جهان خانم" (مهدعلیا) مادر ناصرالدینشاه هم، دل خوشی نداشت، لذا بیشتر به خدیجهخانم و فرزندش عباسمیرزا مهر میورزید و نام پدر خود "عباسمیرزا" و لقب "نایبالسلطنه" را بر این فرزندش گذاشت. این امر باعث شد که ناصرالدین شاه و مادرش نسبت به این طفل و مادرش دشمن و کینهتوز شوند. وقتی که محمدشاه در قصر «محمدیه» تجریش جان سپرد، عباسمیرزا قریب به نه سال و سه ماه داشت و تحت «للگی» "رضاقلیخان هدایت" قرار داشت. [۳]
نوائی، عبدالحسین، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، تهران، بابک، چاپ اول، ۱۳۶۱، ص۱۸.
۲ - عباسمیرزا بعد از مرگ پدر"حاجی میرزا آقاسی" که در دوران سلطنت محمدشاه به صدارت عظمی برگزیده شده بود و با استبداد و بیکفایتی مملکت را اداره میکرد، پس از مرگ شاه از ترس دشمنان خویش، کوشید عباس میرزا را نزد خود نگه دارد، تا زمان ورود ناصرالدینشاه تحت حمایت او در امان باشد ولی رضاقلیخان هدایت، حاضر به انجام این درخواست حاج میرزا آقاسی نشد و در نتیجه "مهدعلیا" کینه و عداوت بیشتری از عباسمیرزا و مادرش به دل گرفت و پس از ورود ناصرالدینشاه مصمم شد که او را کور کند ولی اطرافیان عباس میرزا، مخصوصاً "فرهاد میرزا معتمدالدوله" عموی او، از این امر اطلاع یافتند و او را تحت حمایت "کلنل فرانت" کاردار سفارت انگلیس قرار دادند. [۴]
رائین، اسماعیل، حقوق بگیران انگلیس در ایران، تهران، علمی، چاپ نهم، ۱۳۷۳، ص۱۱۵.
دو سه روز بعد از ورود شاه به تهران، تمام جواهر و اموال عباسمیرزا و مادرش مصادره شد و آنها را متهم کردند به وسیله خواندن ورد و دعا، تاثیر بر محمدشاه گذاشته و این اموال را بدست آوردهاند [۵]
نوائی، عبدالحسین، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، تهران، بابک، چاپ اول، ۱۳۶۱، ص۱۹.
و برای اینکه او در پایتخت نباشد او را به حکومت قم منصوب کرد و به این شهر فرستاد. [۶]
نوائی، عبدالحسین، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، تهران، بابک، چاپ اول، ۱۳۶۱، ص۲۱.
و بعد از مدتی نیز با زدن اتهام توطئه به او و تعیین مقرری سالیانه سه هزار تومان برای او، در سال ۱۲۶۸ه.ق. به عراق عرب تبعید کرد و به این ترتیب وی سالها در بغداد ساکن شد. [۷]
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج۲، ص۲۲۳.
۳ - بازگشت به ایران"عباسمیرزا" پس از بیست و هفت سال اقامت در عتبات و بغداد و مدت کمی هم در استامبول، در محرم سال ۱۲۹۵ه.ق. به تهران بازگشت و پس از ورود به تهران، شاه او را ملقب به ملک آرا نمود، شش هزار تومان مواجب سالیانه برای او و یک هزار و پانصد تومان برای "محمدمیرزا" پسرش برقرار نمود و چندی بعد، به وساطت "حاج میرزا حسینخان سپهسالار" صدر اعظم به حکومت زنجان منصوب و روانه آن دیار گردید اما چیزی از حکومتش نگذشت که او از آنجا به قفقازیه فرار کرد ولی در ذیالقعده ۱۲۹۶ه.ق. به وساطت "حاجی میرزا حسینخان سپهسالار" باز به ایران مراجعت نمود و حکمران قزوین شد، سپس استعفا کرد و خانهنشین بود تا در رمضان ۱۳۱۱ه.ق. به حکومت گیلان معین گشت و تا شعبان ۱۳۱۳ه.ق. در این سمت بود. زمانی که استعفا کرد و به تهران آمد، شاه به اصرار وزیر مختار روس، او را به «سفارت فوق العاده» برای تبریک جلوس "نیکلای دوم" برگزید. عباسمیرزا پس از قتل ناصرالدین شاه به امر "مظفرالدینشاه" به روسیه رفت و پس از مراجعت و مدت کوتاهی که سمتی را عهدهدار نبود، در تاریخ ۱۳۱۴ه.ق. به جای "میرزا محسنخان مشیرالدوله" به «وزارت عدلیه» انتخاب شد. [۸]
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج۲، ص۲۲۴-۲۲۳.
[۹]
نوائی، عبدالحسین، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، تهران، بابک، چاپ اول، ۱۳۶۱، ص۳۹-۳۸.
۴ - اختلاف دولت انگلستان با ویعباسمیرزا بعد از مرگ پدر، در حالی که هنوز ده سال او تمام نشده بود به خاطر دشمنیهای ناصرالدینشاه و مادرش با او و مادرش، به خاطر نجات از مرگ تحت حمایت دولت انگلستان قرار گرفت و همیشه از این حمایت برخوردار بود؛ چنان که به خاطر حمایت انگلستان به بغداد تبعید شد و برای او مقرری گذاشته شد تا اینکه روزی کنسول انگلیس در بغداد به او اطلاع داد که دولت انگلستان با دولت ایران وارد جنگ شده و عنقریب است «بوشهر و محمره (خوزستان)» را اشغال کند و او باید آماده باشد تا با نیروی اعزامی به بوشهر برود و سلطنت جنوب ایران را که به وی تفویض میشود قبول کند اما عباسمیرزا این پیشنهاد دولت انگلستان را نپذیرفت و دوران اختلاف او با انگلیسها از این روز آغاز شد. مقرری او نیز از طرف انگلستان قطع شد. بعد از این بود که وی به ایران بازگشت ولی همچنان تحت حمایت انگلستان قرار داشت به طوری که چندین بار خواستند او را ولیعهد ناصرالدینشاه قرار دهند ولی این کوشش بینتیجه ماند. [۱۰]
رائین، اسماعیل، حقوق بگیران انگلیس در ایران، تهران، علمی، چاپ نهم، ۱۳۷۳، ص۱۲۹-۱۲۸.
۵ - سرانجام ملکآراعباسمیرزا ملکآرا که متوسطالقامه، ظریفاندام، خوشقیافه و دارای صدایی زیر بود در سال ۱۳۱۶ه.ق. در حالی که حدود شصت و یک سال از سنش میگذشت و نامزد ایالت خراسان شده بود، در تهران در حالیکه سوار بر اسب بود بر اثر عارضه سکته درگذشت و جنازه او را به قم حمل کردند و در جنب قبر پدرش محمدشاه به خاک سپردند. [۱۱]
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج۲، ص۲۲۴-۲۲۳.
[۱۲]
نوائی، عبدالحسین، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، تهران، بابک، چاپ اول، ۱۳۶۱، ص۳۹-۳۸
۶ - پانویس
۷ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۳۰. |